خسته

به وبلاگ من خوش اومدین

قلبی خاکی داشتم

۲,۸۵۷ بازديد

قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند

گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته شدند

زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…


دورم ز تو ای خسته خوبان..

۲,۸۶۶ بازديد
دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟
من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟
ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد
با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟


دورم ز تو ای خسته خوبان

۲,۹۲۲ بازديد
دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟
من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟
ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد
با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟

هی یار ...

۲,۹۵۴ بازديد
یــار 
هــی یــار، یـــار!
اینجا اگرچه گاه،
گل به زمستانِ خسته … خــار می شود
اینجا اگرچه روز
گاه چون شب تار می شود،
اما بهــار می شود،
مــن دیده ام که می گویم!


دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم ؟

۳,۰۶۰ بازديد
دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟
من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟
ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد
با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟


بگذار سر به ...

۳,۳۶۳ بازديد
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست ؟ عشق کدام است ؟ غم کجاست ؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست