امروز آسمان دلم ابریست
همه گویند
چقد زود همه چی دیر می شود
دلم دیر شدن نمی خواهد !
همه گویند:
زمان در گذرست
امروز آسمان دلم ابریست
همه گویند
چقد زود همه چی دیر می شود
دلم دیر شدن نمی خواهد !
همه گویند:
زمان در گذرست
دلم یک دنیا تنهایی میخواهد
با یه عالمه تو
و تمام گوشه کنارهای آغوشت
وای باران
باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه
کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
میپرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران
باران
پاییز
وفادار ترین فصل خداست
حافظه ی خیس خیابان های شهر را
همیشه همراهی می کند
لعنتی، هی می بارد و می بارد…
و هر سال
عاشق تر از گذشته هایش
گونه های سرخ درختان شهر را
می بوسد و
لرزه می اندازد به اندام درختان
و چقدر دلتنگ می شوند برگ های عاشق
برای لمس تن زمین
که گاهی افتادن
نتیجه ی عشق است…
من همون آدم قبلم ... با همون عشق قدیمی
با همون زخمای کهنه ... با همون لحن صمیمی
من همون آدم قبلم ... تو عوض شدی که دیگه
حرفت و دلت یکی نیست ... هر کدوم یه چیزی میگه
از همون روزای اول ... راهمون از هم جدا بود
اون همه دیوونه بازی ... اشتباه بود، اشتباه بود
این همه وقته گذشته ... با هم آشنا نمی شیم