قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند
گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته شدند
زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…
قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند
گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته شدند
زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…
تو عاشق من بـاش و من عاشق تو
تو جون من باش و من برای تو
تو گل من باشو و من عطر تو
تو بامن باش و من همیشه مال تو
ای کاش زندگی مثل فوتبال بود ، که خوشی را پاس ، جدائی را شوت ،
بی وفائی را فول ، غم را آفساید و محبت را گل میکردیم . . . !
گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد
ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد
در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی
از هزاران گل گلی همچون شما پیدا نشد
منم تنها ترین تنهای تنها
و تو زیبا ترین زیبای دنیا
منم یلدای بی پایان عاشق
تو بودی مرحم زخم شقایق
نگاهت را پرستم ای نگارم
فدای تار مویت هرچه دارم
وای باران
باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه
کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
میپرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران
باران